سنگتراش، سنگشکن و حجار
کوهبُر به ابزار زیادی نیاز ندارد. کوهبُر و شاگردش نخست با دیلم یک رشته سوراخهایی در تخته سنگ ایجاد میکنند تا لایههای بالای تخته سنگ را با انفجار باروت بردارند. باروت سیاه معمولی را به دقت در توی این سوراخها میریزد، و با پنبه و پارچه سر آن را میبندند. باروت را با فتیله گوگردی آتش میزنند. به محض اینکه بستر افقی بزرگی پاک گردید کوهبُر دوباره مشغول ترکاندن دیوار عمودی آن میشود. ضمن عملیات آماده شدن برای این کارها قطعات اضافی را از آنجا پاک میکنند و آن را به صاحب کار که نیاز زیادی به سنگهای خورده شده در اثر انفجار برای ساختمان دارد میفروشند و یا اینکه اگر تصادفاً سنگ دارای مقداری آهک باشد به کوره پز تحویل میدهند.
پس از اینکه این دو مرحله آماده شد برش قطعه سنگهای بزرگ آغاز میگردد. کوهبُر با یک تکه ریسمان اندازه قطعه سنگها را با گچ قرمز نشانهگذاری میکند و یک خط با ریسمان به طور افقی و خطی به طور عمودی میکشد. سپس قلم را به دست گرفته روی خطهای نشانهگذاری شده تعدادی سوراخ به فاصله ۲۰ تا ۲۵ سانتیمتر میکند. وقتی که این کار خسته کننده تمام شد یک گوه آهنی در هر کدام سوراخها فرو میکند به تدریج تمام گوهها بیشتر فرو میرود تا اینکه قطعه سنگ از بستر خود جدا شود و این کار کم و بیش در طول خط روی سوراخها انجام میشود.
بعضی از کوهبُرها گوههای چوبی به کار برده و آب روی آنها میریزند. گوهٔ چوبی در اثر رطوبت آماس کرده و سبب شکستن سنگ از بستر میگردد. تخصص کوهبُرهای اصفهان در تولید قطعه سنگهای بزرگست، این قطعات از سنگ نرمی که در یک جهت به آسانی شکاف بر میدارد تراشیده میشود تخته سنگها معمولاً به قطر ۱۰ سانتیمتر و رویه ۱ متر × ۷۵/۱ میباشد. این تخته سنگها به عنوان در باغ به کار برده میشود (تصویر ۱۹۶). وقتی که کوهبُر این سنگها را میبرد دو تا پاشنه در یک سمت آن باقی میگذارد این پاشنهها یکی در سوراخ درگاهی و دیگری در سُفتهٔ بالا قرار میگیرد و کار لولا را میکنند.
سنگهای کوچک را با الاغ به محل ساختمان میبرند در صورتی که سنگهای بزرگ را با ارابههایی که با اسب کشیده میشوند حمل میکنند. معمولیترین سنگهای ساختمان در ایران سنگ آهک است که از ذرات ریز تشکیل شده و رنگ آن آبی مایل به دودی میباشد. اگر این سنگ سفیدتر و رگهایی در آن باشد آن را سنگ مرمر مینامند. ذخایر زیادی از مرمر سبز به نام یشم به ویژه در استان یزد وجود دارد. این سنگ در ساختمانهای زمان صفویه در اصفهان به ویژه قسمتهای درونی مسجدها و کاخها به کار برده شده است.
سنگتراش
سنگتراش یکی از کهنترین و قابل احترامترین پیشههای ایران است. چون شغل سنگتراش کم و بیش مستقل است ترجیح میدهد که با استاد معمار پیمان ببندد. او در محل ساختمان کار میکند زیرا بسیاری از سنگها را باید به تدریج که ساختمان بالا میآید به همان نسبت تراش دهد.
وقتی سنگ خام را از کوه برمیگیرد آن سنگ را طبق اندازهای که باید ببرد خط میکشد. معمولاً شاگرد او تمام قسمتهای اضافی را با کلنگ از سنگ جدا میکند. این نوع خام تراشیدن سطح سنگ را به اندازه نهایی نزدیک میکند سپس استاد سنگتراش، خودش آغاز به کار میکند و تیشه شانه را در دست گرفته و آن را به اصطلاح خود تیشه بسته میکند، یعنی سطح سنگ را تا زبری میرساند. رویههای مرئی سنگ دوباره با تیشه دیگری تراشیده و هموار میشود و این کار را تیشه چغی کردن مینامند، در بسیاری از موارد این آخرین کاریست که روی سنگ انجام میگردد و سپس آن را سر کار برده و با دوغآب آن را در جای خود محکم میکنند.
فقط در موارد ویژهایست که سطح پرداخت شده مورد نیاز است در آن صورت با یک رشته سنگ سمبادهای که زبری آنها به تدریج کمتر میشود آن را صیقل میکنند. سپس وقتی که خاک تریپولی و آب روی آن بمالند و آن را مجدداً پرداخت کنند سطح آن همانند آینه صاف و براق میگردد. هر نوع کار یا نقشهٔ تزئینی که بخواهند روی سنگ انجام دهند با قلم شروع میکنند و نخست قلمهای درشت به کار میبرند، سپس از قلم شانه که لبهٔ آن همانند تیشهٔ شانه است استفاده میکنند. سرانجام سنگتراش علامت سنگتراشی خود را روی هر سنگی میگذارد.
این یک نوع علامت ویژه است که در زمان شاگردی خودش انتخاب کرده و تا آخر عمر همان نشانه را به کار میبرد. با مقایسه علایم و نشانهگذاری بناها در طی قرون واقعاً شگفتانگیز است که در سدههای متوالی علامت سنگتراشها زیاد تغییری نکرده است. علائمی شبیه آنهایی که روی کاخ تخت جمشید دیده شده است، در بسیاری از ساختمانهای قرون وسطی و همچنین در کاروانسراها و کاخهای سدهٔ هفدهم یا در ساختمانهای امروزه به چشم میخورد. راجع به مبدأ این علائم که سنگتراشان جهان غرب نیز آنها را زیاد به کار میبرند اطلاعات زیادی نداریم.
حجار
اگر کار سنگتراش نسبتاً خام است همکار وی حجار (نقار) کتیبههای سنگی بسیار ظریف و حجاری تزئینی دقیقی به نام قلمزنی یا حجاری ظریفه یا منبتکاری روی سنگ انجام میدهدکه به کار مسجدها، آرامگاه مردمان سرشناس و دیوارهای ساختمانهای مهم میخورد. حجار صاحب هنر و صنعتی است که شاهکارهای دیوارهای کاخهای هخامنشیان در تخت جمشید و شوش را بوجود آورد، و تا روزگار ما همانند این همه ذوق و استادی دیده نشده است.
کشور ایران معادن فراوانی از سنگهای شایستهٔ حجاری همانند مرمر سفید، مرمر سبز فام یا دانههای ریز (سنگ گندمی)، و مرمر خاکستری تخت جمشید و (سنگ سیاه) و مرمر سبز نرم یزد به نام یشم و سنگ سماق دارد. هنگامی که حجار برای تزئین مثلاً یک سنگ گور آغاز به کار میکند درست همانند سنگتراش قسمتهای اضافی سنگ را بریده و سپس رویهٔ آن را بسیار درخشان میکند. سپس نقشه حجاری را روی سنگ گذاشته و تمام خطوط آن را با مرکب میکشد. برای قلم زدن نقشه، چکش فولادی و مجموعهای از قلم نقاری در اختیار دارد این قلمهای نقاری از فولاد خشگه ساخته شده و درازای آنها در حدود ۱۵ سانتیمتر است.
حجار نخست به کندن خطوط اصلی آغاز به کار کرده و یک قلم بسیار نوک تیز به نام موج سوزنی یا قلم سوزنی (نقاری سوزنی) به کار میبرد، و زمینهٔ آن را با قلمهای میان تهی گوناگون به نام دَم قاشقی میبرد. زمینهٔ کاری که بریده شده است با مجموعهای از سوهانهای خم شدهٔ نیمرخی به نام سوهان دستور داده و سوهان باریک و سوهان دُمموشی و پارهای سوهانهای دیگر مانند سوهان دو سر صاف میکند. برای رویههای نسبتاً بزرگ سوهان کلفتتری به کار برده میشود. پرداخت واپسین آن با کاغذ سمباده انجام میشود.
منبع : http://honaryab.com
تعداد بازديد : 55
تاریخ انتشار: چهار شنبه 22 اسفند 1397 ساعت: 15:38