صنایع فلزی در ایران باستان (بخش دوم)
۲- این نوع فولاد موجدار دارای سطح آبگونهای شکیلی است که با بیشتر فولادهای ورقهای مواج فرق دارد.
۳- روسها معتقدند که فولاد موجدار در هند اختراع شد و بعد به ایران آمد. اما تحقیقات آنوسوف و تهیه فولاد موجدار به وسیلهٔ او و نیز تجزیهٔ عکسبرداری میکروسکپی بلایف این امر را تأیید میکند که برای تهیهٔ فولاد موجدار باید فولاد نرم خالص را در بوته گداخت و با گرد زغال چوب آن را غال گذاشت تا مقدار کربن آن به ۱ تا ۷/۱ درصد افزایش یابد.
این روش همانند تولید فولاد ووتز است که یوهانس از کارگاههای فولادسازی قرن نوزدهم حیدرآباد هند تعریف میکند: «فولاد نرم را در بوتههای ۳۳/. لیتری میگذارند و سبوس سوختهٔ برنج را با زغال چوب (Cassiaauriculata) و برگهای استبرق که گیاهی است با شیرهٔ سفیدرنگ، به آن اضافه میکنند، هر بوته ۴/۰ کیلوگرم آهن دارد. ۱۵ تا ۲۰ بوته سر پوشیده را داخل یک کوره میگذارند و ۶ ساعت آن را میگدازند و سپس آهسته خنک میکند. رویه و شمش آهن با مخلوطی از خاک رس و لیمونیت آمیخته شده است و با گرمکوبی آن را به صورت قرصهای گرد ۶ تا ۸ کیلوگرمی درمیآورند.
گرمکوبی اسلحه و ابزار جنگی در دمای قرمز تیره انجام میگیرد و بعد آن را سردکاری میکنند. زاجکاری خطوط آن را عیان میسازد. قسمت عمدهٔ این روش مدت و شدت گداختن بار در بوتهها و سپس خنک کردن آنهاست. نویسندگان شرقی و محققین غربی یادآور شدهاند که حالت گداخته فولاد باید در بوته ساعتها ادامه یابد و خنک شدن آن هم بسیار آهسته و با خنک شدن کوره همراه باشد. اگر این کار انجام شود یک آلیاژ هیپراتکتیک (با بیش از ۸۳/۰ درصد کربن) بدست میآید که مضافات سمانتیت (کربور آهن) آن در طول محورهای شجری شکل بسیار طویلی جدا شده است.
پس از گرمکوبی خمیر فولاد این محورهای مستقیم به تدریج به شکل ساختمان درشت مخطط یا مواجی درمیآید که از خصوصیات فولاد موجدار است. علت الاستیسیته زیاد و نرمی این فولاد را باید در ساختمان ذرهای آن جستجو کرد. عکسهای میکروسکپی بلایف از فولاد اصیل موجدار ایرانی، و همچنین عکسهایی که از فولاد آنوسوف گرفته شده است نشان میدهد که نوارهای سمانتیت، شکسته شده و به شکل گویچههای ظریفی از سمانتیت درآمده است. و این گونه فولاد شکنندگی فولاد معمولی هیپراتکتوئیدی را که دارای ساختمانی از سمانتیت نوک تیز و سوزنی شکل است، ندارد.
فولادسازی نوین نیز در ساخت بعضی از فولادها در پی ایجاد ساختمان گویچهای (کرهای) سمانتیت است. و این خود نشانهٔ آنست که شایستگی دو هزار سالة فولاد موجدار هندی و ایرانی بحق بوده است. اگر درباره مفرغهای لرستان، که در نواحی کوهستانهای باختری ایران گرفته است، مختصری گفتگو نشود شرحی که ما در بالا دربارهٔ مفرغ و آهن ایران دادهایم، کامل نخواهد بود.
تقریباً از سال ۱۹۳۰ به بعد تعداد زیادی اشیاء فلزی زیبا در بازار عتیقه فروشان جهان ارائه میشد که توسط خاک برداران غیر مجاز و قاچاق گورستانهای قدیمی پیدا شده بود، این عده توجه کرده بودند که مقبرههایی که دور و بر آنها به دقت با سنگ مفروش شده دارای زیورآلات و هدایایی است که با مردگان روزگاران کهن، که تاکنون تمدن آنها ناشناخته مانده است دفن شدهاند. طرح و هنرهای دستی که روی این اشیاء به کار رفته است چنان زیبا و دلانگیز و عالیست که کارشناسان را به شگفتی آورده است.
پارهای از این اشیاء دارای حروف آشوری است که تاریخ و ساختشان را کاملاً مشخص میکند. چند تا از آنها متعلق به سدهٔ دوازدهم و دهم پیش از مسیح است، اما اکثراً به سدههای هشتم و هفتم پیش از مسیح تعلق دارند. در فرهنگ مادی جهان باستان به ندرت میتوان قطعاتی مانند مفرغهای لرستان دارای ترکیبی چنین پیچیده و پیشرفته یافت. نفوذ زیاد تمدن آشوریها، هیتیتها، حورانیها و حتی سکاها را میتوان در این اشیاء دید ولی شکل و چهرهٔ بسیاری از طرحهای تپه سیلک الف و ب نیز در آنها به خوبی نمایان است.
هنرمندان و صنعتگران لرستان در مفرغریزی استادی تام یافته و همچنین فن آهن کاری را هم آغاز کرده بودند. گویا بسیاری از اشیاء مفرغی به شیوهٔ ریختهگری دقیق با قالبگیری مومی ریخته شده است. این اشیاء از لحاظ نمایاندن جزییات کار، شکل و زیبایی چنان هستند، که تنها با شیوهٔ ریختهگری بالا میتوان آنها را تهیه کرد.
در اسب مفرغی که در این تصویر دیده میشود حلقههای مومی مربوط به قالبگیری آن پیداست، همین اثر بر روی سنجاقی که سر بز کوهی در روی آنست نیز دیده میشود. اما نوع قالبهای سنگی هزارهٔ سوم (که در گذشته به آن اشاره شد) برای ساختن پارهای از مفرغهای لرستان مورد استفاده قرار گرفته است. دو نیمهٔ قالب سنگی کندهکاری شده که در موزهٔ ایران باستان است جزییات یک تبرزین جنگی بسیار پر نقش و نگار را که متعلق به ۱۰۰۰ تا ۸۰۰ سال پیش از مسیح است نشان میدهد.
اگر قالبهای مزبور را به دقت بنگریم میبینیم که طوری کندهکاری شده که جایی برای قرار دادن ماهیچه، جهت ایجاد سوراخ دسته در سه قطعه وجود دارد. هر کدام از هزاران اشیایی که امروز در موزههای بزرگ یا مجموعههای خصوصی سرتاسر جهان یافت میشود مانند شمشیر، خنجر، تیر، مالبند کالسکه، حلقههای دهنه، دهنهٔ اسب، آینه، طلسم، گلدان، ساغر یا صراحی و غیره با دقت و ظرافت خاص تهیه شدهاند.
فلزکار لرستانی در مسگری هم استاد ماهری بود. تعدادی از ساغرهای تشریفاتی و نیامهای مسی شمشیر یا مفرغی کم قلع بدست آمده است، همهٔ اینها دارای تزیینات برجسته هستند. گنجینهای که اخیراً در سقز، در جنوب دریاچهٔ ارومیه پیدا شده است پیوند ارزندهای برای فلزکاری پیش و پس از بنیاد تاریخ میباشد. در این گنجینه مجموعهای از اشیای زرین، سیمین و برنجین وجود دارد.
چهار سبک متفاوت در اشیای این گنجینه خودنمایی میکند: آشوری، سکایی، آشوری و سکایی و مادی و ایرانی.
این مجموعه مشخص تنازع و کشمش سیاسی برای بدست آوردن سلطه در این نواحی در سدهٔ هفتم پیش از میلاد است. ظرفهای سیمین و زرین را به صورتهای بسیار زیبا و ظریف درآوردهاند و با کارهای برجسته زینت دادهاند. دیتس متذکر میشود که از این گونه کارهای فلزی متعلق به همین زمان در ایران، روسیهٔ جنوبی، سیبری و چین یافت میشود، وی با سایر نویسندگان امروزی همعقیده است که آفرینندگان این نوع سبک زینتآلات حیوانی سکاها بودهاند که از خویشاوندان ایرانیاناند.
از مادها که در سدهٔ هفتم پیش از مسیح در شمال ایران به پادشاهی رسیدهاند کارهای فلزی خیلی کمی به یادگار مانده است، گرچه پارهای از اشیاء فلزی که اخیراً از آذربایجان بدست آمده ظاهراً بازگو کننده این معناست که نفوذ سکاها به تدریج کاسته شده و سبک مادها در این دوره جایگزین آن شده است.
هنگامی که بین سالهای ۵۵۹ و ۵۳۰ پیش از مسیح، کورش کبیر سلطنت ماد و پارس را یکی کرد، نخستین شاهنشاهی بزرگ را بوجود آورد. این شاهنشاهی در زمان داریوش اول به اوج خود رسید. در آن هنگامی مرحلهٔ نوی از هنرهای صنعتی پدید آمد و مواد خام از همهٔ گوشههای کشور میرسید و نیز صنعتگران سایر کشورها به سوی کاخهای شوش و تخت جمشید سرازیر شدند. این پیشرفت تازه در لوحهٔ یادبودی که به عنوان «فرمان بنیاد شوش» تهیه شده است به خوبی دیده میشود، این لوحه در مورد فلزات حاکی است که: زر از ساردیس و بلخ آورده شده و در اینجا ساخته شده است... و سیم و مس از مصر .... زرگرانی که روی طلا کار میکردند مادها و مصریها بودند.
حفاریهای دورهٔ هخامنشی اشکانی و ساسانی که توسط باستانشناسان فرانسوی و آمریکایی و آلمانی به عمل آمده است. ثروت هنگفتی از اشیاء مربوط به تمدن مادی بسیار قدیمی را به موزههای اروپا و امریکا و بیشتر از همه موزه ایران باستان ارزانی داشته است.
این اشیاء شامل جنگ افزارهای آهنی، مفرغی، دهنههای مفرغی اسب، قطعات مربوط به ارابهها، ابزار، گوهرها، مجسمهها، بشقابهای سیمین و زرین و ظروفی از این نوع و همچنین ابزار آهنی بناها و معماران کاخ بوده است. در این زمان برای نخستین بار فلز روی پدید آمد، نه به گونه فلز خالص بلکه آلیاژی از مس بود مانند برنج. سنگهای روی بویژه در جنوب ایران فراوان یافت میشود رگههای ارزنده و بزرگ آن میان اصفهان و انارک در کوه بنان در شمال یزد میباشد. مارکوپولو کارگاههای توتياسازی پر اهمیتی را در کوه بنان که وی آن را به غلط کوبینان ضبط کرده مشاهده کرده است. توتیا از کوبیدن و نرم کردن کالامین و آمیخته ساختن آن با زغال چوپ و حبههای مس بدست میآید.
این درهم آمیخته را در بوتههای کوچک گذاشته و گرما میدهند بدین ترتیب روی فلزی در اثر احیای کالامین با ذغال بدست میآید و در گرما بخار میگردد اما ظاهراً در بوتههای سربسته با مس آمیخته شده آلیاژ برنج فراهم میشود. از برنج برای نخستین بار در زمان سارگن دوم (سدهٔ هشتم پیش از مسیح) یاد شده است.
فوربس معتقد است که موسونیکها (MoSSynoeci) یا مشکیها، به عبری مشخ، که مردمی در آسیای صغیر بودند آلیاژ مس آن را کشف و در زمان شاهنشاهی هخامنشی آن را در ایران متداول کردند. زوسیموس (Zosimus) نویسندهٔ یونانی که در چهارصد سال پیش از مسیح به دنیا آمده است با ساختن توتیا از کالامین سیلیکات روی و مس آشنایی دارد. وی توتیا را آلیاژ ایرانی یا آلیاژ زرد مینامد و یک ایرانی افسانهای به نام پاپانیدوس(Papanidos) پسر سیتوس (Sitos) را مخترع آن میپندارد.
یک نویسندهٔ یونانی معروف به ارسطوی دروغین که در سدهٔ دوم پس از مسیح میزیسته در کتاب پارادوگسوگرافیا (Paradoxographia) مینویسد: «... میگویند که مفرغ موسونیکی بسیار درخشان و سبک است نه از لحاظ قلعی که در آن هست بلکه از لحاظ در آمیختن با نوعی کانی که در کشور آنها پیدا شده است»، «کارنامهٔ چین» سوئیشو (۶۱۷ پس از مسیح) برنج را توئوشی (tou-si) مینامد که در زمان ساسانیان از ایران وارد میشد. به موجب گفتهٔ کین چوسووی شیکی (Kincu-SWi-si-ki ) (سدهٔ ششم پس از مسیح) سوزن و قلاب کمربند برنجی ساخته میشد که از ایران میآمد.
کتاب کوکویائولون (Ko-Ku-Yao-lun) که تکنولوژی دنیای کهن را شرح میدهد، درباره برنج تقلبی چینی سخن میگوید و اشاره میکند که برنج اصلی به نام توئوشی که از ایران میآید از مس طبیعی و بلوم روی تهیه میگردد. همین منبع میگوید که ایرانیها نخستین ملتی بودند که روی را از کانها بیرون آوردند و آلیاژ برنج را درست کردند. الجاحظ کیمیاگر ایرانی (مرگ ۸۶۹ میلادی) میدانست که طلا را نمیتوان از برنج بدست آورد و ابن الفقیه متذکر میشود که تولید برنج در ایران در انحصار دولت بود.
وی راجع به معدنهای روی کوه دونباوند در استان کرمان شرحی نگاشته است. ابنسینا (۹۸۰ تا ۱۰۳۷ میلادی) روش تهیه برنج را از راه گداز مس و کالامین میدانست و میگوید که این روش از ایران به هند و چین راه یافته است. همین روش گداز برنج را تئوفیلوس (Theophilus) کشیش به خوبی شرح میدهد. شرح مفصلتری دربارهٔ روش گداز مس و روی در کتاب جوباری نویسندهٔ ایرانی (۱۲۲۵ میلادی) آمده است. الدمشقی جغرافیدان (۱۳۰۰میلادی) نخستین کسی است که میگوید فلز روی از چین میآید و در آنجا طریقهٔ گداز آن را پنهان نگاه میدارند.
بونتیوس (bontius) پزشک آلمانی، (۱۵۹۹-۱۵۳۵میلادی) کانسارهای توتیای نزدیکی کرمان را میشناخت. در ایران امروز مفرغ (سفیدری) را کاملاً از برنج، که از مس و توتیا ساخته میشود جدا میدانند. منظور از توتیا همان کالامین است.
در زمان شاهنشاهی هخامنشی، بازرگانی گسترش بسیاری یافت و ناگزیر، برای نخستین بار در تاریخ، حیوانات بارکش آنها برای گذشتن از جادههای کوهستانی و جلوگیری از آسیب واردهٔ به سمشان نعل مسی به کار میبردند. بازرگانی، وحدت اداری شاهنشاهی و وصول منظم مالیاتها، اسقرار کلی دستگاه پولی را ایجاب میکرد. کروزوس شاه لیدی، نخستین بار سکّههای دوفلزی (طلا و نقره) را در جهان متداول کرده بود. این کار بعدها از طرف داریوش برای تمام شاهنشاهی او عملی گردید. بین سالهای ۱۹۳۱ و ۱۹۳۴ بیست و دو هزار لوحهٔ گلی از تخت جمشید بیرون آورده شد که قسمتی از حسابداری شاهنشاهی را نشان میدهد و محتوی صورت دستمزد کارگران ساختمانی است.
این مدارک ثابت میکند که پرداخت پولی کمکم جانشین پرداخت جنسی شده بود. این دستگاه پولی دو فلزی دو هزار و پانصد سال است که پا برجا مانده و ممالک متحدهٔ امریکا تا سالهای اخیر دارای دستگاه پولی بر اساس طلا و نقره بود. این دو فلز، در گذشته، بهترین فلزات نبوده و اثری در فرهنگ عصر فلزات نداشتهاند. اما با پیشرفت دستگاه پولی بر اساس فلزات قیمتی، این دو فلز خیلی بیشتر از ارزشی که در جواهرسازی و گوهرنشانی برای کارهای زینتی داشتند اهمیت یافتند.
استرابون جغرافیدان یونانی هنگامی که درباره رود هیکتانیس کرمان صحبت میکند خاطر نشان میسازد که طلای آبرفتی در این رودخانه بسیار زیاد است. متون بدست آمدهٔ آشوری دربارهٔ نهشتهای طلا در کوند (زنجان) اشارتی دارد. نهشتهای بزرگتر دیگر را هم پارهای از مورخین قرون وسطی در نزدیک دامغان و مشهد و کوههای تیران نزدیک اصفهان و نزدیک تخت سلیمان در اراضی نفتخیز غربی ذکر کردهاند. در سالهای اخیر دکتر شرانتس رگههای طلا را در کانسارهای مس انارک پیدا کرده است. اما کارهای بعدی که روی این رگهها انجام گرفت نشان داد که در آنجا طلا نیست و یا مقدار آن بسیار ناچیز است و به این علت هم کارهای بهرهبرداری آن متوقف گردید.
از آنجایی که قسمت بیشتر طلاهایی که در گذشته روی آن کار شده است از ته نشتهای رودخانهها بدست آمده فقط باید روش پالایش آن را ذکر کرد. برای فلزکاران ایرانی که در گداز مفرغ قرنهای متمادی استاد بودند گداز طلا دشوار نبوده است. روش پالایش طلا به وسیلهٔ غالگدازی (به کمک سربی که به گداز افزوده میشود فلزات قیمتی را از فلزات پست جدا میکنند سپس سرب و فلزات پست را اکسید میکنند) قرنها در ایران به کار میرفته است. چون بیشتر اشیای زرین و سیمین که از گذشته پیدا شده است دارای عیار خیلی بالایی هستند. روش پیشرفتهتر کلروهی نیز در سدهٔ دوم قبل از میلاد در ایران شناخته شده بود.
در این روش کلر با نقره ترکیب میشود و آن را از آلیاژ طلا و نقرهای که به دنبال غالگدازی با سرب پدید آمده است جدا میکند. زرگران بازاری هم اکنون از این روش استفاده میکنند. سیم و سرب هر دو از گالن، کانی سرب، بدست میآید که در ایران در روزگاران گذشته فراوان بوده است.
نویسندگان باستانی راجع به کانسارهای نقرهٔ بلخ و بدخشان سخن میگویند. هرودوت میگوید که داریوش نقرهٔ خود را از پاکادوکیه و کارمانیا (کرمان) بدست میآورد. مارکوپولو، ابوالفدا و ابن حوقل از معادن نقره و سرب بدخشان سخن میگویند. هیوانتسان (Hiuen-TSang) مورخ چینی (سدهٔ هفتم پس از مسیح) مرغوبیت سیم بلخ را ستایش میکند. خلفای عباسی مالک معادن سیم و سرب در فارس و خراسان و کرمان بودند. مفرغهای کرمان تا حدود ده درصد سیم دارد و در سختی و نافرسایی پرآوازه است. این مفرغها هنوز برای ساختن بعضی قسمتهای قالبزنی، مثل قالب سکهزنی به کار برده میشود.
در سال ۱۹۳۷ که من در جستجوی سکههای قدیمی بودم یک مسگر شیرازی چند سکهای به من داد که آشکارا چند روز پیش از آن ضرب شده بود. وقتی که این مسگر را زیر فشار گرفتیم مجبور شد که قالبهای ضرب اصلی را که مربوط به سدهٔ دوازدهم بود نشان دهد. تجزیهٔ شیمیایی هر دو قسمت این قالبها نشان داد که از مس و قلع و نقره به نسبت ۷۴ و ۱۶ و ۱۰ ساخته شده بود.
پس از سقوط شاهنشاهی هخامنشی در حملهٔ اسکندر جانشینان اسکندر مقدونی، سلوکیها، از اتحادی که در جهان متمدن آن روز تحت سلطهٔ تمدن یونان بوجود آمده بود ثروتمند شدند. آنها راههای تجارتی میان هند و چین و مدیترانه را در اختیار گرفتند. ایران آهن و مس و قلع و سرب را از معادن دولتی صادر میکرد و فولاد هند که از طریق ایران فرستاده میشد برای بازرگانان ایرانی متضمن سود هنگفتی بود. در مدت پادشاهی پارتها (۲۵۰ پیش از مسیح تا ۲۲۴ پس از مسیح) روم در تجارت فلزات عامل اقتصادی مهمی به شمار میرفت که تمام تولید ایران را به اضافهٔ کالاهای عبوری از هند به خود اختصاص میداد.
سکههای نقرهٔ پارتها باید به مقادیر بسیار زیادی ضرب شده باشد. هنگامی که نویسنده پیش از جنگ جهانی دوم در ایران میزیست سکههای چهار درهمی پارتی در مناطق دور افتاده به عنوان پول به کار برده میشد آن هم فقط از لحاظ مقدار نقرهای بود که در آن وجود داشت. دودمان ساسانی که پس از پارتها روی کار آمدند (۶۵۶-۲۲۴ پس از مسیح) تمدن و هنر و صنایع دستی هخامنشی را زنده کردند. فرآوردههای فلزی ساسانیان در روزهای تیره وتار عصر تاریک اروپا به ویژه از طریق بیزانس به آن قاره وارد شد و به گونهای که در بخشهای بعدی مورد بررسی قرار خواهد گرفت روش فنی ما را تحت نفوذ قرار داد.
آنچه را که ما امروز هنر اسلامی مینامیم در اصل بر پایهٔ سنت و مهارت و استادی صنعتگران ساسانی است. خلیفههای بغداد، کشورگشایان مغول و ترک و شاهان صفویه قسمت اعظم اقتصاد خودشان را بر روی معادن فلز ایران بنا نهادند و برای صنعتکاران ایرانی مواد خام تهیه میکردند تا کالاهای ارزشمند برای مصرف داخلی و صادرات خود بسازند.
اگر بگوییم که روش فنی استخراج معادن قرنهای متوالی به همان طریق قدیمی مانده و تا آمدن کارشناسان باختری در زمان خود ما عوض نشده بود اشتباه نکردهایم.
منبع : honaryab.com
تعداد بازديد : 84
تاریخ انتشار: چهار شنبه 22 اسفند 1397 ساعت: 15:22